به نام خدا
چند روز پیش توافقی بین جمهوری اسلامی ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی ایجادشد. و طی آن علاوه بر حل مسئله پلوتونیم ، توافقی هم بر ادامه مذاکرات انجام گرفت. خلاصه اینکه به قول رییس جمهورمان مسئله هسته ای ایران تمام شده باید انگاشت. هر چند شاید همه چیز کاملا تمام نشده باشد اما به طور حتم از حالت بحرانی خارج شده است. اینرا حتی آمریکاییها هم می دانند. و شاید به همین دلیل است که آقای البرادعی بالاخره پس از چندین سال به این نتیجه رسید که مقامات ایالات متحده از توافق آژانس و ایران ناراضی بوده و سعی در مخدوش کردن و از بین بردن آن دارند.
از این که بگذریم یاد صحبت دوستی در ماههای نخستین ریاست آقای احمدی نژاد و طی تهدیدات غرب جهت به شورای امنیت کشاندن پرونده ی ایران افتادم. ایشان که از قضا در یکی از دستگاههای امنیتی زمان خاتمی مشغول بود و از افکار آنها بی تاثیر نبود، چاره ی ایران را در صورت صدور قطعنامه و جهت جلوگیری از جنگ دو راه می دانست. یا اینکه ایران از همه چیز عقب نشینی کرده و همه فعالیتهای هستی اش را تعطیل کند و یا اینکه اعلام کند بمب اتم دارد تا بلکه از این بن بست خارج شده و دنیا آنرا با نام کشور دارنده ی بمب اتم بشناسند و با او رفتار کنند و از فکر جنگ بیرون آیند. هر چند او را دیگر ندیدم تا بگویم که بلاخره مسئله هسته ای ایران حل شد بدون اینکه به کسی باج داده و یا کارمان را تعطیل کنیم و یا اینکه آمریکاو اسرائیل حتی بتوانند تهدیدی جدی انجام دهند. ولی در دوران آقای خاتمی تا تعطیلی ده ساله کلیه فعالیتها هم پیش رفته بودیم. اما بالاخره استقامت و عدم کرنش در مقابل بیگانگان و یاری خداوند شر اجانب را در این موضوع از سر ما کم کرد. تا باد چنین بادا.
این می تواند پایان خوش داستان تلخی باشد که دولت خاتمی از زمان مذاکرات بیهوده با غرب و با نام گفتگوی تمدنها آغاز کرده بود. آخر آقایان با کسی می شود گفتگو کرد که اهل گفتگو باشد نه دولتهای مستکبر دنیا که جز استثمار مردم دنیا چیزی نمی خواند. البته آنها داستان را فقط در قدرت خود می دانند و برای رسیدن به آن حاضرند داستان را به هر طرف پیش ببرند حتی باج دادن به غرب و تسلیم در مقابل آمریکا. ما و کرنش در مقابل آمریکا ، هرگز. تا باد چنین مباد
کلمات کلیدی: